سال - روز مشعل
مولانا عبدالکبیر (فرخاری) مولانا عبدالکبیر (فرخاری)

می زداید مشعل از ایئنه فکرت غبار

روشناگر همچو خور هرجا محیط شام تار

 

در نبرد حق و باطل بشکند نظم کهن

خاطر کسرا نیالاید ز نشر نابکار

 

در جبینش مشعل رخشنده چون روز سپید

می چکد بر صفحه دل رشحه اش اب وقار

 

سکته ران است ناخدا در کشتی بحر وطن

 میدهد شیپور و میگوید ز طوفان هوشدار

 

شست و شو دارد دماغ کهنه باطل پرست

 تا ز نو گیرد به میهن طرح نقش استوار

 

از سپهر زندگانی می براند ابر کین

کشور دل را کند روشن به قندیل مدار

 

بینش ار یابد جهان تیره نوع بشر

توده هارا میدهد بر کف زمام اقتدار

 

تا ببند دست استمگر به میدان نبرد

 از نیام خود کشد بر فرق سرکش ذوالفقار

 

آب نیسان میبرد بر کام ماهی با هنر

طفل گوهر زا شود بینی صدف در روزگار

 

سرزمین زندگانی را بود آب حیات

خوش خورد بر گوش دل اهنگ نرم ابشار

 

تابد هر دم بر دل غمدیدگان نور امید

حبذا روزیکه گردد اختر گردون سوار

 

سال روزش را گرامی دار ارباب ادب

 

میدهد بر مقدمش (فرخاری) شعر ابدار

 

 


April 7th, 2008


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
شعر،ادب و عرفان